تیرگان؛ سالروز حماسه بزرگ آرش کماندار
جشن تیرگان، سالروز حماسه بزرگ آرش کماندار است که با قرار دادن جانش در کمان، مرز ایران و توران را مشخص کرد و به جنگهای درازمدت ایرانیان و تورانیان پایان داد
واژه جشن، واژه کهن ایرانی است که باری گران، از معنیها و سنتهای ایرانی، بردوش دارد. این واژه از ریشه «یز» به معنی نیایش و پرستش است و هم ریشه با واژه «یسن» و «پشت» به معنای نیایش یا سرودهای نیایشی است و یادگار زمانی است که مجموعه فرشتگان نیایش میشود و اندیشه وحدتگرای ایرانی، این اسم جمع را به معنی خدای یکتا درآورده است.
جشن، واژهای دینی است که از زمانهای بسیار کهن در فرهنگ ایرانی رواج داشته است و در اصل، آیین نیایش و سپاسی است که بیشتر برای پیروزی یک طبقه اجتماعی که سودی برای اجتماع داشته باشد، برگزار شده است. مردم در روز جشن، گرد هم جمع میشدند و خدای یکتا را سپاس میگذاشتند. این جشنها، همیشه همراه با رقصهای مذهبی، سرود و موسیقی بوده است. در این جشنها، عصاره گیاه سکرآوری به نام «هوم» مینوشیدند که بعد از دوره زرتشت، نوشیدن آن ممنوع شد که پس از آن نوشیدنیهای دیگر، جای آن را گرفت.
در ایران کهن، هر ماه نام خاصی داشت و هر گاه نام روز و ماه یکی میشد، ایرانیان آن روز را جشن میگرفتند و جشن تیرگان نیز در روز 13 تیرماه برگزار میشد. افزون بر این جشن، این روز، سالروز حماسه بزرگ آرش کماندار است که با قرار دادن جانش در کمان، مرز ایران و توران را مشخص کرد و به جنگهای دراز مدت ایرانیان و تورانیان پایان داد.
همچنین سیزدهمین روز چهارمین ماه سال به نام ایزد یاران، «تیشتر» نام گرفته است. ستاره «تیشتر» در شرق آسمان جلوگر میشود و نمایان شدن آن، نشانهای از نزدیک شدن فصل باران است که نشانه سالی خوب و نیکوست.
تیشتر، پرچمدار زندگی و مانایی و پویایی و هستی است و همیشه درگیر با دیو خشکسالی است. در این تکاپو و نبرد، نخست تیشتر به پیکر مردی جوان و پانزده ساله و در شب دوم به پیکر گاوی زرین شاخ و شب سوم به شکلی اسبی با یالهای طلایی، جلوگر خواهد شد.
او که خود سرشت آب دارد و از نژاد آپم نبات است، به همه دریاها خواهد رفت تا جامهای بزرگ را از آب پر کرده و به یاری باد به آسمان برد. اما «آپوش»، دیو خشکسالی راه را بر او میبندد.
«پیشتر»، بزرگترین ستاره شب از «آپوش» شکست میخورد و این شکست تیر را به اندوه میکشاند.
«هرمز»، از اندوه پیشتر، اندوهگین میشود و او را یاری میکند تا آپوش را شکست دهد.
شکست آپوش، بازگشت لبخند بر لبهای سوخته زمین است.
در گذشته، این جشن به مدت 10 روز یعنی از 13 تا 22 تیرماه روز «باد ایزد» برگزار میشد. اما امروزه به دلیل مشکلات موجود، این کار میسر نیست و تنها زرتشتیان به مدت یک یا دو روز در کنار رودخانه یا دریاچه جمع میشوند و این روز را به شادی میگذرانند.
از آیینهای شادمانی و سمبولیک جشن تیرگان، این است که در این روز لباس نو بپوشند و چون برای بسیاری از خانوادهها این امر میسر نیست. بسیاری از خانوادهها به تارهای هفت رنگ، اکتفا میکنند و این تارهای هفت رنگ از نخهای ابریشمی که از سیم و زر به هم تافته میشوند، ساخته میشود. این تارها را به مچ دست میبستند و به آن، هفت نخ تیر و باد میگویند و آن را در روز باد ایزد از مچ دست باز میگشایند و آن را به دست باد میسپارند و این نشانه تیر آرش کمان گیر است که بر فراز کوه البرز، رها و مرز ایران و توران مشخص شد.
همچنین ایرانیان در این روز به دلیل دشواری که در زمان جنگ ایران و توران برای آنها به وجود آمده بود، برای شادی آتش تنور را روشن میکردند و نان و میوه کال میپختند و شکستن ظرف در این روز، مرسوم بود.
همچنین در این روز که جشن آبریزان به آن میگویند، زرتشتیان به یکدیگر آب میپاشند و درباره بوجود آمدن این رسم نیز میگویند که در مدت پادشاهی سیروس، جد بزرگ انوشیروان، چند سالی باران نبارید و خشکسالی چند سالی ایران را در بر گرفت.
سیروس، آتشکده را دعا کرد و باران بارید، ایرانیان در این روز، به یکدیگر آب میپاشند و این جشن را بزرگ می دارند.
منابع:
جغرافیای مفصل ایران ربیع بدیعی، اوستا، کهنترین سرودههای ایران جلیل دوستخواه، تاریخ کیش زرتشت نوشته مری بویس، گنجیته اوستا هاشم رضی، ایران از آغاز تا اسلام گیریشمن.
لینک: